دم خروس و قسم حضرت عباس
ســــــــــــــــــــــــنــــــــــــــــــــا نیــــــــــــــــــــــــوز
قدیــــــمــــــــی ترین وبـــــــــلاگ روســـــــــتای ســـــــــــنا
درباره وبلاگ


سلام امیدوارم حالتون خوب باشه براتون آرزو میکنم روزی سرشار از موفقیت و کامیابی مدتی رو به دلایل مختلفی نبودم اما حالا باز برگشتم با امید به خدا و یاری شما فرهیختگان گرامی؛؛؛ اما یه دست صدا نداره دوست دارم دست به دست هم بدیم و تلاش کنیم برای ساختن و ابادانی روستای عززمان سنا دیار مهربانی های کم رنگ شده میخواهم بار دیگر قلم بچرخانم و بنویسم از کاستی ها و کمی ها از ساختن ها و ساخته های اینده از تلاش های مستمر مردم روستایم اما در این راه نظرات انتقادات و پیشنهادات سازنده شما مرا کمکی شگرف خواهد کرد پس منتظر دیدگاه های شما فرهیختگان گرامی هستم کوچک شما علی همرائیان نژاد 09175100853
آخرین مطالب
پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:, :: 14:6 :: نويسنده : علی همرائیان نژاد

 ماجرا از این قرار است که مردی خروسی داشت که به پشت بام فرار کرد و به خانه یکی از همسایه ها رفت. صاحب خروس هم در خانه ی همسایه ها را میزد و دنبال خروسش می گشت. مردی که خروس در خانه اش بود ناگهان صدای در را شنید و چون حدس زد صاحب خروس باشد، آن را بلافاصله زیر عبایش پنهان کرد و در را باز کرد. تا مرد را دید که نشانی خروس را میگرفت سریع گفت: "به حضرت عباس قسم خروست به خانه ی من نیامده است." ولی دم خروس که از گوشه عبای مرد بیرون زده بود بهترین شاهد بر دروغ بودن حرف آن مرد داشت. صاحب خروس هم نگاهی به مرد انداخت و گفت: "دم خروس را باور کنم یا قسم حضرت عباس

به هر حال این مقدمه ای بود برای دوستانی که داستان را نمی دانستند. واقعاً باید دم خروس را باور کرد یا قسم حضرت عباس را

گاهی با خودم فکر میکنم که اگر خروس من بود من کدام را باور میکردم؟ دم یا قسم؟ و احتمالاً من هم مانند بیشتر مردم جهان دم را قبول میکردم و اگر خروس من نبود قسم را! وقتی خروس من نباشد چه فرقی میکند که در خانه ی کیست؟ نه اینکه بخواهم با این حرف بی تفاوتی را ترویج کنم. منظورم دخالت نکردن در کار دیگران است. اصلاً چرا باید خروسی که به من ربطی ندارد باعث شود کسی به خاطرش برای من قسم دروغ بخورد

خروس کسی دیگر است، خانه هم برای دیگری؟ کاش ما انسان ها یاد میگرفتیم در خانه ای که به ما مربوط نمیشود سرک نمی کشیدیم و کاش یاد میگرفتیم خروسی برای پنهان کردن در زیر عباهایمان نداشته باشیم. هر دو زشت تر از دیگریست و هر دو رایج تر دیگری

و چقدر دم های خروس های احساس، حرف و ... از زیر عباهای رفتار، عمل و ... مان بیرون زده است

و ما وقیحانه و با پررویی تمام انکار میکنیم و قسم حضرت عباس هم برایش میخوریم

عادت کرده ایم از کسی میرنجیم ولی میگوییم نرنجیدیم. خروس رنجش را زیر عبای حرف می پوشانیم. غافل از اینکه چهره ی غضبناک، نگاه های پریشان و اخلاق تندخو و بی تفاوتمان مانند دم خروس همه چیز را بیان میکند

همه جا دم از فقر و نداری می زنیم و خروس ثروت را پنهان میکنیم وقتی فرزند نوجوانمان با ماشین آخرین مدل در خیابان دستی میکشد، ناگهان دم خروس بیرون می زند

کسی را می شناختم که میگفت من معتاد نیستم ولی نمیتوانست به سوسک نگوید شوشک! آخر مرد حسابی دم خروس را باور کنم یا قسم حضرت عباسو چه بسیار وقت ها که باید قسم حضرت عباس را باور کرد تا حرمت آن شکسته

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 10
بازدید ماه : 123
بازدید کل : 290103
تعداد مطالب : 117
تعداد نظرات : 186
تعداد آنلاین : 1

****

جاوا اسكریپت

Flash Required

Flash is required to view this media. Download Here.